تاریخچه تاسیس حزب توده
دو هفته پس از كناره گيرى رضاشاه از سلطنت، گروهى از زندانيان سياسى كه اعضاى گروه معروف ۵۳ نفر بودند، پایه گذار تاسیس حزبی گشتند که تا سال ها يكى از تأثيرگذارترين گروه هاى سياسى در عرصه سياست ايران بود.
در جلسه هيأت مؤسس حزب توده ايران كه در منزل سليمان ميرزا اسكندرى تشكيل شده بود، ۲۷ عضو آزاد شده گروه ۵۳ نفر، از جمله محمد يزدى، ايرج اسكندرى، عباس اسكندرى، رضا روستا، مرتضى يزدى، رضا رادمنش، عبدالحسين نوشين، محمد بهرامى، بزرگ علوى و على اميرخيزى شركت داشتند.
سليمان ميرزا اسكندرى در همان نخستين جلسه به عنوان دبيركل حزب انتخاب شد. نخستين اهداف گروه، تأمين آزادى اعضاى ۵۳ نفر كه هنوز زندانى بودند، تثبيت حزب توده به عنوان يك سازمان قانونى، انتشار يك روزنامه و تدوين برنامه اى بود كه بتواند علاوه بر ماركسيست ها، دموكرات ها و اصلاح طلبان غيرماركسيست راديكال را نيز جذب كند.
حزب توده به رغم موفقيت هايى كه به ويژه در سال هاى اول در گسترش به نقاط مختلف كشور داشت، هرگز به اهداف بلندپروازانه اش نرسيد. اين حزب در دو سال نخست فعاليت، سازمان خود را در مناطق شمال كشور (كه تحت اشغال ارتش اتحاد شوروى بود) گسترش داد. سپس به عضوگيرى در جنوب كشور (به ويژه ميان كارگران صنعت نفت) پرداخت.
تشكيل دولت خودمختار آذربايجان توسط پيشه ورى و آغاز غائله آذربايجان، حزب توده را در شرايط انتخاب دشوار قرار داد. قوام، نخست وزير وقت ابتدا به حزب نزديك شد و حتى اعضاى آن را در كابينه خود به كار گرفت، اما بعد با تشكيل حزب دموكرات به رقابت با نفوذ حزب توده پرداخت و در جريان پايان دادن به غائله آذربايجان، بخش بزرگى از شاخه هاى حزب را در سراسر كشور سركوب كرد.
از سوى ديگر حمايت حزب توده از خودمختارى آذربايجان به وجهه اين حزب در ميان مردم آسيب رساند و باعث بروز اختلافاتى در داخل حزب شد.
گروهى از جناح اصلاح طلب حزب كه به سياست ها، شيوه رهبرى و نوع رابطه حزب با سفارت شوروى انتقاد داشتند باعث گردیدند تا سرانجام در آذر ۱۳۲۶حزب ناچار به انشعاب گردد.در سال ۱۳۲۷ و پس از يك سوءقصد ناموفق عليه شاه، حزب توده رسماً غيرقانونى اعلام شد و رهبران آن يا گريختند و يا دستگير شدند. دو سال بعد و همزمان با اوج گيرى نهضت ملى، حزب توده نيز بار ديگر به تجديد سازمان پرداخت و فعاليت خود را از سر گرفت. در مورد موضع گيرى هاى حزب توده در جريان نهضت ملى انتقادات فراوانى مطرح شده است.
گروهى از رهبران حزب توده، اقدامات خود را در اين دوره سرنوشت ساز موجه دانسته اند، هر چند سال بعد از كودتاى ۲۸ مرداد ،۱۳۳۲ رهبرى حزب رسماً به اشتباه خود در جريان نهضت ملى اعتراف كرد.در سال هاى پس از كودتا روند فعاليت هاى حزب توده كاملاً رو به افول گذاشت و در دوره اى به فعاليت هاى بسيار محدود در خارج از كشور خلاصه شد. ساواك با موفقيت فعاليت هاى حزب را سركوب كرد، پايگاه مردمى حزب در اثر دگرگونى هاى اجتماعى و اقتصادى از ميان رفت و رهبران سالخورده آن به تدريج از دور خارج شدند.
علاوه بر اين انشعاب هاى متعدد موقعيت حزب را تضعيف كرد. اين وضعيت تا آستانه انقلاب ادامه يافت.
حزب توده پس از انقلاب اسلامی، در وهلهی اول كوشید تا شاید یك جناح متمایل به شرق را در حاكمیت اسلامی بیابد و آنرا به پایگاه خود برای نفوذ در انقلاب اسلامی تبدیل كند.
اما به دلیل نفرت مردم مسلمان از كمونیسم و شوروی ، حزب توده نتوانست در میان مردم و مسئولان جناحی متمایل به خود را بیابد.
حزب توده پس از ناامیدی نسبت به تمایل مردم و رهبران انقلاب به سوسیالیسم، سعی كرد با هر روش ممكن به تضعیف انقلاب اسلامی بپردازد. البته این یك استراتژی پنهان بود و در ظاهر این حزب خود را پشتیبان امام خمینی معرفی میكرد. برخی از اقدامات حزب توده در جهت بیثبات سازی وضعیت سیاسی عبارتند از:
1- دامن زدن به اختلافات سیاسی در جامعه
2- برچسب زدن و متهم ساخت مسئولین با عناوینی همچون قشری، راست، حجتیهای، مرتجع و...
3- اشاعهی نارضایتی میان مردم
در دیماه 1357 هنوز فرجام انقلاب اسلامی روشن نبود و حزب توده ارزیابی میكرد كه ایران به كام یك جنگ داخلی پیش رود. در چنین شرایطی حزب توده در پی جذب برخی از ارتشیان برآمد تا در صورت لزوم از آنها استفاده نماید. اما پیروزی سریع و كامل انقلاب اسلامی علنی كردن این پروژه را منتفی نمود. در اواخر سال 1358 و اوایل سال 1359 حزب توده مجددا با انگیزه قدرتنمایی به منظور جلب شخصیتهای انقلابی مسلمان كوشید تا علایمی از قدرت و نفوذ خود را نمایش دهد.
در جریان كودتای نافرجام نوژه در بهار 1359 حزب توده كوشید تا نقش عوامل نفوذی خود در كشف كودتا برجسته كند و از این طریق برای خود پشتوانه سیاسی و وجاهت ملی كسب كنند. واقعیت این است كه عوامل نفوذی حزب توده در درون نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بسیار ناچیز بود و در مقایسه با سالهای 1333-1320 حزب توده نتوانست به جلب نیروی قابل توجهی در نیروهای نظامی موفق شود. البته از بین 136 نفر مجموعه «اعضای سازمان نظامی حزب توده» و نظامیان عضو سازمان اكثریت كه به حزب توده وصل شده بودند، 17 نفر در ردهی سرهنگ یا ناخدا بودند و در فعالیت این حزب در سالهای 1320-1332 جذب شده بودند.
برخی از همین اعضای سازمان موفق شده بودند تا ردههای بالای فرماندهی نظامی نفوذ نمایند. مهمترین این افراد عبارتند از :
ناخدا بهرام افضلی : فرمانده نیروی دریایی ارتش
سرهنگ هوشنگ عطاریان: مشاور نظامی وزیر دفاع
سرهنگ بیژن كبیری : فرمانده تیپ نوهد
سرهنگ حسن آذرفر: معاون پرسنلی نیروی زمینی ارتش
ناخدا محمد حقیقت: معاون فرمانده نیروی دریایی(دستگیر نشد)
این سازمان مخفی به صورت بالقوه آمادگی داشتند تا در صورت لزوم، با كودتا قدرت را به دست بگیرند. همچنین این افراد در انتقال اطلاعات نظامی به شوروی نقش مهمی داشتند و در شرایطی كه جنگ تحمیلی جریان داشت از ارسال اطلاعات نظامی به شوروی خودداری نمیكردند.
تا سال 1361 حزب توده خود را مدافع انقلاب و نظام معرفی میكرد ولی در این سال زمزمههای رشد «گرایش در راست» را مطرح كرد، ولی تا لحظهی انحلال و برافتادن چهرهی منافقانهی این حزب ، خود را مقید به قانون اساسی جمهوری اسلامی وانمود میكرد.
با انحلال این حزب در كه دیگر دلیلی برای ادامه این سیاست ظاهرسازانه و خدعهآمیز نداشت و لذا ماهیت و مواضع ضد انقلابی خود را علنی كرد و رسما در مقابل انقلاب و نظام موضع گرفت. پس از دستگیری اعضای حزب توده و فروپاشی این حزب در داخل كشور ، بقایای حزب در خارج از كشور اعلام كردند كه حزب شكست نخورده است بلكه با چرخش به راست ، دموكراسی انقلاب به یك شعبه از «ارتجاع وابسته به امپریالیسم» تبدیل شده است. بنابراین براندازی نظام جمهوری اسلامی به شعار علنی این حزب تبدیل شد.
در سال 1364 بقایای حزب توده و گروهك اكثریت اعلام كردند:«سیاست داخلی و خارجی نظام در تضاد آشكار با پیشرفت اجتماعی ، اقتصادی و مصالح ملی قرار دارد و كشور را با سرعت به مرحلهی یك بحران عمومی نزدیك میكند... در حال حاضر مهمترین، عاجلترین و اساسیترین وظیفهای كه در برابر زحمتكشان و همه میهنپرستان قرار دارد، مبازره برای سرنگون كردن این رژیم استبدادی قرون وسطایی است.»
شاید این تصور وجود داشته باشد كه موضع براندازانه حزب نتیجهی برخورد جمهوری اسلامی با این حزب است و این موضوع باعث شد كه حزب به سوی دشمنی علیه نظام سوق داده شود. چنین استدلالی در مورد سازمان منافقین نیز بیان میشود و به همان اندازه بیپایه و اساس است. زیرا اساسا مرام و ایدئولوژی این حزب با انقلاب اسلامی سازگار نبود و امكان سازش و مصالحه با این گروه و پنهان كردن تضاد ایدئولوژیك میان مشی اسلامی انقلاب و مشی ضد دینی و كمونیستی حزب توده وجود نداشت. حزب توده در سال 1364 اعلام كرد:«ما با یك رژیم تئوكراتیك[دینی] به هر دلیل و عنوان كه باشد مخالفیم. ما به لزوم قوانین اجتماعی متغیر با تكامل عینی جامعه معتقدیم و به هیچ عنوان نمیتوانیم حاكمیت قوانینی را بپذیریم كه خارج از حیطهی تأثیر زمان و مكان تدوین شود»
4.نگرش نسبت به دولت موقت و بنیصدر:
حزب توده لیبرالها را در اردوگاه غرب و آمریكا میدانست و بنابراین طبیعی بود كه با وابستگان به این تفكر دشمنی نماید. پس از شكلگیری دولت موقت از سوی نهضت آزادی ، حزب توده برخورد محتاطانه و توأم با نرمش و مجیزگویی در پیش میگیرد. اما پس از آشكار شدن تمایز میان اهداف و خواستههای امام خمینی و سران نهضت آزادی ، حزب توده به موقعیت را مناسب یافت و به شدت به لیبرالها حمله كرد. كمیتهی مركزی حزب توده اقدامات دولت موقت را «ناپیگیر و غیر قاطع » خواند كه «جنبههای محافظهكارانه و تسلیمآمیز آن هرروز شدت مییابد.»
واضح است كه این موضعگیری به دلیل دفاع از اسلام انقلابی و امام خمینی اتخاذ نشد. بلكه در جهت هموار ساختن راه قدرتگیری توسط این حزب و از میدان به در كردن رقیبان و جلب نظر و اعتماد مردم مسلمان صورت میگرفت.
پس از استعفای دولت موقت در انتخابات اولین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران ، از نامزد مورد حمایت «جامعهی مدرسین حوزهی علمیه قم» یعنی «حسن حبیبی» كه رقیب بنیصدر بود حمایت كرد! پس از پیروزی بنیصدر ، حزب توده موضع مسالمتجویانهای نسبت به او اتخاذ كرد و او را «دموكرات انقلابی» خواند. اما زمانی كه اختلاف میان بنیصدر و نیروهای حامی خط امام آشكار شد، انتقادهای حزب توده نیز صریحتر و تندتر میشود. در این زمان حزب توده بنیصدر را در كنار سایر لیبرالها در «جبهه سازش و تسلیم» قرار داد.
پس از عزل بنیصدر از فرماندهی كل قوا و ریاست جمهوری ، بنیصدر را به عنوان فردی در جناح «سرمایهداری بزرگ وابسته» معرفی نمود. پس از فرار بنیصدر حزب توده اعلام كرد كه از ابتدا ماهیت بنیصدر را میشناخته و فرجام كار او را پیشبینی كرده بود.
«توطئهی جبهه متحد ضد انقلاب به رهبری بنیصدر خائن و قراری برای روی كار آمدن دولت میانهروی مورد علاقه آمریكا یعنی مسخ انقلاب ، به بركت آگاهی و استواری مردم ایران و همه نیروهای انقلابی و درایت و قاطعیت رهبر انقلاب در هم شكست. مردم ایران و همه نیروهای انقلابی، با غلبه بر خرابكاریها و كارشكنیها و تحریكات لیبرالها ، مائوئیستهای آمریكایی و رهبری خائن «سازمان مجاهدین خلق» توانستند این جبهه را در اساس از حاكمیت طرد كنند و موقعیت پیروان صدیق خط امام خمینی را در حاكمیت به طور جدی تحكیم نمایند.»
حزب توده در مورد مجاهدین خلق نیز موضع متغیری داشت. در زمان تغییر ایدئولوژی سازمان مجاهدین خلق به مشی ماركسیستی در سال 1353 این حزب پیام گرمی به سازمان مجاهدین فرستاد. البته شیوههای تروریستی این سازمان مورد قبول حزب توده نبود. اما به هر حال گوشهچشمی به این سازمان داشت. در زمان عزل بنیصدر ، حزب توده با چرخشی سریع، بر علیه سازمان مجاهدین خلق بیانیه داد و آنها را براندازان ضدانقلاب نامید. اما درست بعد از برخورد محكم قوهی قضائیه با منافقین، حزب توده از این روند به ملایمت انتقاد كرد و قاتلین مردم بیگناه را «جوانان پرشور، میهندوست و انقلابی ولی گمراه» خواند. به نظر میرسد حزب توده برای جذب عناصر باقیمانده منافقین این موضع فرصتطلبانه را اتخاذ كرد.
5.فروپاشی حزب توده
امام خمینی در پاریس در پاسخ به سوال خبرنگاری كه از ایشان دربارهی فعالیت حزب توده در حكومت اسلامی سوال كرده بود، فرمودند:«[در حكومت اسلامی] ماركسیستها آزاد خواهند بود خواستههای خود را بیان كنند، اما آزادی توطئه علیه كشور را نخواهند داشت.» بنابراین این فرصت برای حزب توده فراهم بود تا به دور از توطئه و دسیسه به فعالیت قانونی در ایران بپردازد ، اما از این فرصت استفاده نكرد و به سرعت در مسیر توطئهچینی برای سرنگونی نظام و جاسوسی برای شوروی قرار گرفت. حركتهای غیرقانونی این گروه تا سال 1361 با صبر و بردباری تحمل شد و نظام اسلامی اقدام مؤثری انجام نداد. این در شرایطی بود هر بحران كوچك برای انقلاب اسلامی میتوانست به خطری برای موجودیت نظام تبدیل شود. به هر حال حزب توده در مسیری حركت كرد كه برخورد با این گروه اجتناب ناپذیر شد.
سرانجام در صبح روز 17/11/1361 كیانوری ، دبیر اول حزب توده و 40 تن از اعضای برجستهی حزب توده دستگیر شدند. در این مرحله با تخلیهی اطلاعاتی این افراد و شناسایی سایر اعضای مؤثر حزب، مخفگاهها و سازمانهای مخفی این گروه كشف شد و زمینه برای مرحلهی بعد عملیات فراهم شد. دومین مرحلهی عملیات با نام عملیات امیرالمؤمنین(علیهالسلام) در شب میلاد امام علی(علیهالسلام) در تاریخ 7/2/1362 آغاز شد و 170نفر از كادرهای حزبی و اعضای سازمانهای مخفی و نظامی و عوامل جاسوسی و نفوذی در تهران و 500 نفر در شهرستانها دستگیر شدند. همچنین 80 خانهی تیمی و سه محل نگهداری اسلحه كشف شد.
مقامات اطلاعاتی با ضبط و پخش اعترافات و مصاحبهی سران حزب كوشیدند تا ده هزار هوادار و عضو عادی این حزب را آگاه كرده و زمینهیبازگشت آنها را به دامان انقلاب فراهم سازند . كیانوری در مصاحبهی تلوزیونی خود ضمن ابراز پشیمانی و بیان خیانتهای حزب توده ، از سایر جوانان پرشوری كه برای مبارزه با امپریالیسم به عضویت حزب توده در آمدهاند درخواست كرد كه ارتباط خود را با این حزب قطع كنند.
دادستانی تهران نیز در تاریخ 15/2/1362 از اعضای این گروه خواست تا با معرفی خود به دادستانیهای انقلاب و تكمیل فرم مربوطه از ادامهی فعالیت در حزب محارب توده برائت بجویند و مرخص شوند. به این ترتیب حزب 41 سالهی توده از هم پاشید و به عمر آن خاتمه داده شد.